LIFE
*رفیقم 2 تا دوست دختر داره اسمِ یکیشون پرستوئه؛ اسمِ اون یکی شیرین! میخواست به پرستو اس ام اس بده نوشت: "پرستوی من حالت چطوره؟؟" ولی اشتباهی فرستاد واسه شیرین! اونوقت مارو میگی بجای این رفیقمون جفت کردیم ! اصلا پاپیون شد زیر گلومون! گفتیم الان یک بزن و بکشی میشه بیا و ببین! شیرین زنگ زد به دوستم با حالت شـــــــاکی گفت: خجالت نمیکش خیانتکارِ عوضی !؟ واقعا که خیلی آشغالی! این رفیق ما هم با کمـــــــال خونسردی گفت: تو لیاقت نداری من لوست کنم نازت کنم! خلایق هرچه لایق! داشتم لوست میکردم بهت گفتم پرستوی من! لیاقت نداری دیگه، واست متاسفم! زااارت گوشیو قطع کرد ! حالا هی دختره زنگ میزد میگفت ببخشید! این محل نمیذاشت! من فقط میخواستم از همین تریبون اعلام کنم: سگ تو اون اعتماد به نفست در مواقع بحرانی و کنترل بحرانت..! این خوبیه اسم دختراست دیگه.. قدرت مانور رو زیاد می کنه پ.ن1:از کلوب تک زدم;ویلا من که دخترم!! پ.ن2:ولی خاک توسر اینجور دخترا...خداییش *رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ *شب امتحان خوابگاه دخترا: واااای فقط ۴ دور کتاب خوندم به دور ۵ نرسیدم میفهمی؟ پ.ن1:اونوقت مملکت مارو میدن دست این قمار بازا!! پ.ن2:آخه دانشگاهم جای شماست؟؟ *رفیقم اومده خونمون ! وضو گرفته میخواد نماز بخونه ! می پرسه قبله کدوم طرفه ؟! *اوایل ترم بود. صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون. پ.ن1:اینم از کلوب بود پ.ن2:دمت گرم خوشگله پ.ن3:هرچند;خاک تو سرت!! *دیروز به استاد گفتم : استاد دو دیقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم همش که پا تخته ای بیا بشین دیگه ! کل کلاس له شدن منم انداخت بیرون !
*تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم ! *دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت: چطوری سیبیلو؟ دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد: وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه ! می رفتی ی چکم زیرگوشش می نداختی تا دستش بیاد مرد امروز ضعیف تر از زن دیروزه! پ.ن2:حال میکنم با این جور دخترا که نمیزارن حرف تو دهنه پسرایی که هنوز مای بیبی پاشونه و ابروشون نازک تر از ابروی ی سرطانیه خیس بخوره!! *به سلامتی مادرا که وقتی با جارو برقی میان تو اتاق انگار چنگیز خان حمله کرده..! پ.ن:چاکرتیم مادر جان!
*پسر : عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی … دختر : من که الان عصبانی نیستم.!! پسر : منم همینو میگم، الان مثه بزی..!!! دختر : چی میگی آشغال؟ پسر : آها اینو میگم، الان خیلی خوشگلی ….!! پ.ن:خاک توسرت با اینی که 3سوت حالتو می گیره! *خیلی وقته این سوال ذهن منو به خودش مشغول کرده که چرا به جای :دی از :بهمن استفاده نمیکنن ! *پ.ن1:بسه دیگه زیاد خندیدیم.. پ.ن2:این ماه رمضونی بحال مارو عوض کرده ها... پ.ن3:راستی ی مدت درازیه دیگه تو نخش نیسم..میگیرین چی میگم که؟؟ الانم یهویی جرقه زد!! پ.ن4:بی خیال..نماز روزتون قبول دوست جونیام. بسه دیگه خندیدیم..
گفت :میجی یوجی !!
اولش فکر کردم داره چینی ژاپنی حرف میزنه
نگو منظورش این بوده : مرسی ، تو چی..؟
یعنی این دخترا به روح اعتقاد دارن؟؟؟!!!
زبان دخترای امروز
خوشگل = خوجل
خوبی = خوفی
جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم
عشق منی = عجق منی
قربونت برم = قلبونت بلم
چطوری؟ = تطولی؟
چی کار می کنی = چیکال می کنی
سلام = شلام
دختر = دخمل
پسر = پسمل
عزیزم = عجیجم
جون = جونززززززززززز
بی تربیت = بی تلبیت
بی ادب = بی عوض (این یکی درک ربطش کمی مشکل واقعاً)
دوست ندارم = اصنم نِی خوام
نمیدونم = نیدونم(این روزا خیلی می گن!!)
میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!
خوابگاه پسرا:احمق مگه نمیگم شاه دسته منه رد کن !!
میگم : میخوای نماز بخونی ؟!
میگه : پَ نه پَ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم !
سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه*شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد…
با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: “کرایه*ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه… اجازه بدین خودم حساب می*کنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمی*دادم و کوتاه نمی*اومدم می*گفتم به خدا اگه بزارم
تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده هَمَشَم می*دیدم نیشِ راننده بازه
خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم بعدش گفت: “چطوری با این پونصدی کرایه*ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟”
یهو انگار فلج شدم. آخه پول دیگه*ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت*کشی تابلوُ… که دیدم خانم خوشگله کرایه*ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت می*ترکید
داشت گریه*ام می*گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: “پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟
حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!
خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم: “باشه” این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو “مستضعف” سیو کرده…!!!
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |